حجت الاسلام سلمان سلگی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ندای تفرش»؛ با اشاره به نگاهی به پیشینه و ریشه دفاع مقدس گفت: با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، منافع بسیاری از کشورهای مستکبر به ویژه آمریکا در منطقه به خطر افتاد و دست آنان از ایران کوتاه شد. به گونهای که فردوس در کتاب «ظهور تا سقوط» اشاره میکند پس از کودتای ۲۸ مرداد، آمریکاییها در ایران به موقعیت مسلطی دست یافتند و حدود ۶۰ هزار مستشار خود را در کشور مستقر کردند؛ اما با وقوع انقلاب، این منافع را یکسره از دسترفته دیدند. از همین رو، از همان آغاز، برنامهریزی برای سرنگونی نظام جدید در دستور کار آنان قرار گرفت.
وی به توطئه های دشمن برای سرنگونی نظام اشاره و بیان کرد: این برنامهریزی با توجه به شناخت چنددههای آمریکا از ایران و اقوام مختلف آن — از جمله لر، بلوچ، ترکمن و ترک — صورت پذیرفت. آنان کوشیدند گروهکهای تجزیهطلب را فعال کنند: در شمال، ترکمنها را برای تجزیه آماده ساختند، در خوزستان «خلق عرب» را برانگیختند و در کردستان، پانکردیسم را دامن زدند. اما از آنجا که اکثریت قاطع مردم ایران مسلمان و پیرو مذهب تشیع بودند و امام خمینی نیز پشتوانه نظام را اسلام قرار داده بود، این توطئهها به نتیجه نرسید.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در ناحیه تفرش ادامه داد: برنامه بعدی، طراحی کودتا بود که در قالب «کودتای نقاب» (نوژه) اجرا شد. در این طرح، مقرر بود بسیاری از سران نظام و بیت مراجع تقلید در قم بمباران شود که به لطف خدا این توطئه نیز خنثی گردید. پس از شکست این اقدامات، جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، مشاور امنیتی خود را نزد صدام حسین فرستاد تا او را برای حمله به ایران تحریک کند.
حجت السلام سلگی به انگیزه ها و اهداف رژیم بعث عراق برای شروع جنگ اشاره و بیان کرد: علت انتخاب عراق، مرز طولانی مشترک با ایران بود. از سوی دیگر، صدام که تازه به قدرت رسیده بود، در پی شهرت و گسترش نفوذ خود بود و ادعای رهبری جهان عرب و جایگزینی جمال عبدالناصر را داشت. همچنین او خواهان گسترش سواحل خود در منطقه بود و قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را برای خود ننگ میدانست.
وی ادامه داد: جالب آنکه در این مقطع، فرح دیبا و شاهپور بختیار — به امید تداوم سلطه خود — به صدام قول دادند در صورت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، خوزستان را به عراق واگذار خواهند کرد. عامل دیگر تحریک صدام، هراس وی از تأثیر انقلاب ایران بر اکثریت شیعه عراق بود که حدود ۷۰ درصد جمعیت آن کشور را تشکیل میدادند.
مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در ناحیه تفرش به شرایط داخلی ایران در آستانه جنگ اشاره و اظهار کرد: سرانجام در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، حمله همهجانبه عراق با ۱۲ لشکر زرهی و مکانیزه به ایران آغاز شد. این حمله در شرایطی صورت گرفت که ارتش ایران در حال پاکسازی از عناصر و فرماندهان وابسته به رژیم پیشین بود و با خلأ فرماندهی مواجه شده بود.
وی ادامه داد: افرادی مانند صیاد و شیرودی در آن زمان تنها درجههای پایینی مانند ستوانی و سروانی داشتند و تنها معدود فرماندهانی مانند ظهیرنژاد در صحنه حاضر بودند. این وضعیت، ارتش را دچار سردرگمی کرده بود و سپاه پاسداران نیز که نوپا بود، هنوز آشنایی کافی با جنگ کلاسیک نداشت و اوضاع را پیچیده تر میساخت.
حجت السلام سلگی افزود: با تجاوز رژیم بعث عراق جنگ وضعیت پیچیده ای به خود گرفت که تحلیل آن و نتیجه جنگ برای هیچ سیاستمدار و خبره نظامی قابل پیش بینی نبود و همین امر باعث شد که جنگ به سه مرحله تقسیم شود.
وی اولین مرحله را تهاجم همه جانبه دانست و بیان کرد: این تجاوز همهجانبه باعث شد مناطقی از قصرشیرین، مهران و خرمشهر به تصرف دشمن درآید. در این شرایط بحرانی، گروهی از مسئولین به دیدار امام خمینی(ره) شتافتند تا وضعیت را شرح دهند. آقای هاشمی رفسنجانی نقل میکند: «همه با اضطراب نزد امام رفتیم، اما وقتی چهره آرام و استوار ایشان را دیدیم که مانند کوه ایستاده بودند، آرامش یافتیم. امام فرمودند: “دیوانهای سنگی انداخته، باید تدبیر شود.”» این برخورد حکیمانه، روحیه مسئولین را تقویت کرد و آنها با آرامش به ادامه کار بازگشتند.
مسئول دفتر نمایندگی ادامه داد: در کنار این حمله ناجوانمردانه، «ستون پنجم» داخلی نیز با ترور و ایجاد ناامنی، زمینهساز دشواریهای بیشتر شد. در این حوادث، حدود ۱۷ هزار نفر از مردم به شهادت رسیدند که در میان آنها قریب به ۴۰۰ نفر از مسئولان برجسته کشور بودند. این سطح از ترور در کشور بیسابقه بود.
وی افزود: این جنگ، جنگی همهجانبه و حتی قابل قیاس با یک «جنگ جهانی سوم» در ابعاد کوچکتر بود؛ چرا که صدام با پشتیبانی گسترده ۸۰ کشور از میان بیش از ۲۰۰ کشور جهان روبرو شد. آمریکا و فرانسه با ارسال جنگندههای پیشرفته، اتریش با تأمین توپ، آلمان با ارائه تسلیحات شیمیایی، شوروی با پشتیبانی لجستیکی، کشورهای عربی با حمایت مالی و حدود ۱۷ کشور نیز با اعزام نیروی انسانی، از رژیم بعث عراق پشتیبانی کردند. این حجم از پشتیبانی بینالمللی علیه یک کشور، در نوع خود بیسابقه بود.
حجت اللاسلام سلگی دومین مرحله را آزاد سازی مناطق تصرف شده معرفی و عنوان کرد: مقاومت و جبران خلأها رزمندگان ایران توانستند با تکیه بر معنویت و نورانیّتی که از رهبری امام در جبهه ها دریافت میکردند،تمام خلأهای اولیه (نظیر کمبود تجهیزات و فرماندهی) را جبران کنند.
وی ادامه داد: تغییر نقشه جنگ و آزادسازی مناطق اشغالی با ایجاد انسجام بر محور آیه«أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (اطاعت از خدا، پیامبر و اولیای امر)، رزمندگان موفق شدند نقشه جنگ را برگردانند. این موفقیتها با عملیاتهای بزرگی محقق شد:
· عملیات ثامنالائمه (مهر ۱۳۶۰): شکسته شدن حصر آبادان
· عملیات طریقالقدس (آذر ۱۳۶۰): آزادسازی شهر بستان
· عملیات بیتالمقدس (اردیبهشت ۱۳۶۱): آزادسازی خرمشهر که در آن حدود ۱۷ هزار نیروی بعثی به هلاکت رسید، ۱۹ هزار نفر اسیر شدند و در مجموع ۳۵ هزار نفر از چرخه رزم دشمن خارج شدند.
مسئول دفتر نمایندگی سومین مرحله را انتقال جنگ به خاک دشمن دانست و اظهار کرد: از سال ۱۳۶۱ جنگ به دست رزمندگان ایران افتاد و عملیاتها به خاک عراق کشیده شد. از جمله این عملیاتها میتوان به «عملیات رمضان» (تیر ۱۳۶۱)، «عملیات خیبر» در منطقه هورالهویزه، «عملیات بدر» (بهمن ۱۳۶۳) و «عملیات والفجر ۸» اشاره کرد که به فتح شبهجزیره استراتژیک فاو انجامید. این پیروزیهای بزرگ، دشمن را به تغییر تاکتیکها واداشت و موجب آغاز «جنگ نفتکشها»، ورود مستقیم آمریکا و استفاده گسترده رژیم بعث از تسلیحات شیمیایی شد. در نهایت، این روند به پذیرش آتشبس و قطعنامه ۵۹۸ از سوی عراق منجر گردید.
وی به شباهت جنگ تحمیلی با جنگ دوازده روزه اخیر اشاره و عنوان کرد: شباهت کلیدی این جنگ با نبرد دوازده روزه اخیر نقش ولایت در مواجهه با تهدید و تبدیل آن به فرصت است؛ در سال ۱۳۵۹، حمله دشمن یک تهدید صددرصدی بود، اما تدابیر امام خمینی(ره) با وجود تصرف بخشهایی از خاک کشور و مشکلات داخلی، توانست انسجام و روحیه نیروها و مردم را تقویت کند و از دل آن تهدید، فرصتی بزرگ بیافریند.
حجت السلام سلگی خاطرنشان کرد: امروز نیز دشمن در جنگ اخیر، با ترور فرماندهان برجسته و دانشمندان نامآور، به ایجاد خلأ فرماندهی و تضعیف روحیه عمومی پرداخت. اما با ورود به موقع و حکیمانه «ولایت» و رهبری نظام، در کمتر از ۲۴ ساعت، انسجام لازم ایجاد شد و خلأ فرماندهی برطرف گردید. این مدیریت بحران توسط ولایت، تهدید بزرگ را به فرصتی بزرگ تبدیل کرد؛ که توانست با استقلال بدون کمک از هیچ کشور دیگری جواب یاوه گویی و تجاوز دشمن را بدهد دستاوردی که با گذشت زمان، اهمیت استراتژیک آن بیش از پیش آشکار خواهد شد.
انتهای خبر/