به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «ندای تفرش»؛ سیاوش منظوری فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: از زمانیکه انسانها فهمیدند در بیرون مرزهای کشورشان منابع غذایی و ثروتهای طبیعی دیگر ملتها قرار گرفته، پدیده جنگ را برای تصاحب منابع و غنائم مابقی دنیا اختراع کردند.
افراد بشر زمانی با چوب و سنگ میجنگیدند، زمانی با نیزه و شمشیر، بعدتر دست به سلاح و دینامیت بردند و امروزه در جنگها تلفیقی از موشک، پهپاد و رسانه را به کار بستهاند.
رسانه همچون دینامیت در ابتدای امر برای تسهیل امور انسانی شاخته شد، ولی خیلی از سیاستمداران مجذوب و فریفته تواناییهای رسانهها در زمان انتخابات، جنگ و درگیریهای سیاسی شدند. ویژگی بارز و اصلی یک رسانه انتقال پیام از فرستنده به گیرنده است. حالا این پیام میتواند محتوی آموزش آشپزی باشد یا نحوه تسلیم شدن نیروهای نظامی در یک کشور مورد تهاجم مثل سوریه.
انسانها همانگونه که نیازمند سبزیجات، میوهها، فرآوردههای پروتئینی و خوراکهای مادی هستند، نیازمند خوراکهای روحی برای ساحت معنوی خود میباشند. خوراکهای روحی انسان به ۴ دسته خواندنی، شنیدنی، دیدنی و فکر کردنی تقسیم بندی میشوند.
قبل از اختراع رسانهها مردم برای ارضای نیازهای روحی به ترتیب به مطالعه روزنامه و کتب، گفتگوی دوستانه، رفتن به دامان طبیعت و در نهایت به گوشه نشینی و خلوت گزینی میپرداختند. اما امروزه رسانهها تا خصوصی ترین مکانها و زمانهای انسانها رخنه کرده و روح افراد را به زنجیر کشیده تا انسانها همانند رباتها دارای نیازهایی مشترک و یکسان باشند.
در واقع هدف رسانهها به جای افزایش مؤدت، تسخیر اذهان عمومی است. رسانههای غربی و وابسته با کاهش مقاومت ذهنی افراد نسبت به یک مسأله خاص و نهادینه کردن و پذیرش عمومی آن بوسیله تکنیکهای اقناع به دنبال تغییر باورهای درونی افراد جامعه نسبت به آن مسأله خاص هستند.
باید توجه داشت که رسانهها در ذات خود عیب و ایرادی ندارند، ولی انسان باید بداند که هدف پیامهای رسانهای اقناع مخاطبین میباشند. وقتی پیام از فرستنده توسط رسانه به گیرنده (مخاطب) میرسد، به نحوی خوراک روحی او را در ۴ زمینه خواندن، شنیدن، دیدن و تأمل کردن تحت تأثیر قرار میدهد.
در پیامهای رسانهای گاهی با شوخی و تمسخر، گاهی با تکرار مکررات، گاهی با خشم و عصبانیت، گاهی با نشانه گذاری و نماد سازی، گاهی با کلمات شبه قصار، گاهی با ایجاد حس گناه و حتی در اکثر مواقع با استناد به یک منبع آگاه ناشناس چنان مخاطب را بازیچه دست خود میکنند، که آن مخاطب توانایی تمایز حق و باطل را از دست بدهد.
حالا چنین ابزاری که در زمان صلح اینچنین کاربرد و توانایی دارد، در زمان جنگ و بحرانها ظرفیت سوء استفاده از آن چند برابر شده و دشمنان بوسیله روشهای موجود میتوانند جای جلاد و شهید را عوض نمایند.
مصادیق بارزی از این موضوع در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی به جمهوری اسلامی ایران به وفور یافت میشوند. رسانههای فارسی زبان خارج از کشور به عنوان نیروی پشتیبانی جنگ با شایعه سازی، تشویق افراد به خرید هیجانی، توجیه بمباران مناطق مسکونی غیر نظامی و تهدید و هشدار به تخلیه مناطق و حتی کلانشهرها، یک جبهه نامرئی را تشکیل داده، تا با ایجاد رعب و وحشت در جامعه، کشور را به سوی هرج و مرج ببرند.
با این اوصاف رسانه و پیامهای رسانهای در مقابل یک انسان آگاه منجر به آسودگی خاطر شده و در مواجه با انسان نآگاه باعث تشویش خاطر هستند. انسانها غذای روح خود را در این عصر ارتباطات از رسانهها میگیرند. غذای روح مثل جسم اگر با کیفیت باشد رشد و تعالی روح شده و اگر فاسد باشد، روح فرد را مسموم کرده و به هلاکت می رساند.
رسانهها در امروز متناسب با اهداف، فرهنگی و ایدئولوژی صاحبان خود در حال شکل دهی جوامع میباشند. در این مورد حتی میتوان گفت حقیقت ماجراها و حوادث دنیا نیز با توجه به میل و سلیقه صاحبان رسانه توجیه و تفسیر میگردد.
در پایان کلام باید بیان کرد که در این دنیای آشفته و پر از رسانه تنها راه حل نجات بخش انسانها داشتن سواد رسانهای است. حتی اگر بخواهیم نظر قرآن و شریعت را بدانیم، کافیست به آیه شریفه « فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ – پس باید انسان به غذاى خود بنگرد (سوره عبس آیه ۲۴)» توجه نموده و همانگونه که مسلمانان باید نسبت به حلال و حرام بودن غذای مادی حساس باشند، باید نسبت به غذای روحی خود حساسیتی دوصد چندان داشته باشند.
در رسانههای غربی هیچگاه خیر و صلاح مسلمانان بویژه ایرانیان مد نظر نبوده و رسانههای جمعی فعلی، رژیم روحی سالمی را نداشته است. امروزه هر کس موظف است با آشنایی با سواد رسانهای و تسلط بر روشهای اقناع مخاطب بتواند هدف و غرض نهایی پنهان شده در ماورای پیامهای رسانهای را شناسایی کرده و از به خطر انداختن خود و بقیه دوری گزیند.
انتهای خبر/