شاهد عینی یک واقعیت

دبیر بازنشسته آموزش و پرورش گفت: شهدایی که من دیدم شهید حسین شاهمیری و ولی‌الله دادبین بود و کمی جلوتر از مدرسه دانش‌آموز مجید فمی تفرشی شهید شده بود

محسن بیاتی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی《ندای تفرش》؛ با یادآوری خاطرات روز بمباران تفرش کفت: سال ۶۵ در حال برگزاری جشن دهه فجر در مدرسه بودیم همچنین یک نمایشگاه دهه فجر در هنرستان کاریابی داشتیم که تا دیر وقت در حال فعالیت بودیم؛ با کمک دانش‌آموزان و همکاران نمایشگاه در ۱۲ بهمن افتتاح شد.

وی ادامه داد: از طرف رژیم بعث شهرستان‌هایی که اعزام به جبهه جنگ داشتند تهدید به حمله و بمباران شده بودند؛ تفرش از شهرستان‌های فعال در اعزام به جبهه‌ها بود.

این دبیر بازنشسته ادامه داد: بنابراین آمادگی در بین مسئولان شهر ایجاد شد که اقدام به ساخت پناهگاه در مدارس کردند و در مدرسه زیور کاظمی و هنرستان با کمک مدارس، دانش‌آموزان و معلمان پناهگاه درست ایجاد شد.

بیاتی از روز بمباران اینگونه تعریف کرد: در ۱۳ بهمن حوالی ساعت ۳ بعد ازظهر صدای هواپیما آمد و بعد صدای یک انفجار بلند شد که هواپیماها اقدام به بمباران چند نقطه تفرش کردند.

وی اظهار کرد: بنده در مدرسه زیور کاظمی معلم قرآن و مربی سرود دانش‌آموزان بودم؛ محدوده صدا نشان می‌داد که اطراف مدرسه است به طرف صدا حرکت کردم و دیدم اطراف مدرسه را زده‌اند، وقتی من رسیدم جمعی از مردم برای کمک آمده بودند.

این دبیر بازنشسته اظهار کرد: من شهید حسین شاهمیری را دیدم که همسرشان نیز آمده بودند و بسیار منقلب بودند (اینکه همسرشان با ایشان بودند یا بعداً آمده‌اند را اطلاعی نداشتم)، چون شهید به بدترین حالت ممکن متلاشی شده بود.

بیاتی ادامه داد: مقداری از پوست این شهید به دیوار چسبیده بود که جدا کردم و به جنازه منتقل کردم آمبولانس آمد و جنازه شهدا را از حمل خارج کرد.

این دبیر بازنشسته افزود: شهدایی که من دیدم شهید حسین شاهمیری و ولی‌الله دادبین بود و کمی جلوتر از مدرسه دانش‌آموز مجید فمی تفرشی شهید شده بود، شهید فمی تفرشی از اعضای گروه سرود ما نیز بود.

وی ادامه داد: شهید دادبین چون درحال ساخت پناهگاه بود مورد اصابت قرار گرفته بود زمانی که من رسیدم نیروهای امدادی در حال حمل جنازه بودند، ما به عنوان بسیجیان فعال بیشتر در آرام سازی مردم و فضای جامعه نقش داشتیم.

این دبیر بازنشسته بیان کرد: من با تفاوت هفت یا هشت دقیقه‌ای به محل رسیدم چرا که فکر می‌کردم مدرسه را زدند که خوشبختانه مدرسه آسیب ندیده بود؛ چون نیروهای امدادی در آنجا حضور داشتند و در حال تدارک امدادی بودند بنده صحنه را ترک کردم و به سمت خلچان حرکت کردم.

بیاتی در پایان خاطرنشان کرد: مردم و شهر سریع به حالت قبل برگشت و همه امورات و کارها به روال عادی بازگشت و مردم برای اینکه دشمن بداند مردم صحنه را ترک نکرده‌اند، مسسم‌تر از قبل برای رفتن به جبهه و گرفتن انتقام، شدند.

انتهای خبر/

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − چهار =