به گزارش ندای تفرش؛ شهید حاج اسماعیل رضایی فرزند لطفالله در سال ۱۳۰۴ شمسی در تهران متولد شد.
از دوران نوجوانی به شغل بارفروشی در میدان میوه و تره بار تهران روی آورد.
مقلد امام خمینی بود و در رسیدگی به خانوادههای بی سرپرست نهایت تلاشش را مینمود.
در ساخت مسجدی در محله بیسیم نجف آباد تهران همت گماشت و بسیاری از مساجد بر اثر مساعدت و همراهی او فرش شده بود.
او یکی از عناصر اصلی پخش اعلامیههای حضرت امام(ره) در سطح تهران بود و در سازمان دادن هیئتهای مذهبی در روزهای تاسوعا و عاشورای ۱۳۴۲ نقش موثری داشت.
وی در سال ۱۳۳۹ به حج مشرف شد.
رفاقت او با طیب حاج رضایی – همکار میدانی– قدمتی ۲۰ ساله داشت.
از جمله کارهای عام المنفعه و خدمات بسیار مهم او میتوان به احداث حدود ۳۰۰ خانه دو اتاقه در جنوبیترین نقطههای تهران جهت اسکان زنان منحرف به منظور ارشاد و هدایت آنان توسط دو تن از خانمهای بزرگ، تحصیلکرده و وزین و متدین تهران اشاره کرد که پس از حصول اطمینان از اصلاح آنان شرایط ازدواجشان را با عدهای از کارگران شهرستانی که در میدان بار کار میکردند با قول مساعدت نسبت به تأمین مسکن و شغلی مناسب در میدان با تفکیک سند خانه به تساوی بین زن و مرد فراهم میساخت.
به هنگام تحریم خرید و فروش و مصرف پپسی کولا توسط مراجع تقلید به علت وابستگی مالک آن به فرقه بهائیت، و صرف بخشی از درآمد آن در راه مبارزه با اعتقادات مذهبی شیعیان یک تظاهرات با شکوه مذهبی بر ضد بهائیها سامان داد.
و در بنای مسجد صاحب الزمان(عج) واقع در خیابان آزادی نقش اساسی داشت.
ارتباط او در بین روحانیت، عمدتاً با مرحوم لاله زاری بود.
او و یارانش شبهای جمعه با آقای سید مهدی لالهزاری جلسات بسیاری داشتند.
ایادی دستگاه، ظاهراً بیش از هر چیز، به علت نقشی که او بر ضد بهائیها در چراغانی و بنای مسجد صاحب الزمان داشت از شخص وی انتقام گرفتند.
پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که رژیم شروع به دستگیری سران بازار و میدان تره بار نمود، در مرداد همان سال در پاساژ نیمه کارهاش واقع در میدان شوش تهران دستگیر شد.
سرانجام به جرم رابطه با آیت الله امام خمینی(ره)، اقدام علیه امنیت ملی و ایجاد بلوا و تحریک اهالی به جنگ و قتال با سلطنت مشروطه ایران در دادگاه بدوی و تجدید نظر علیرغم اعتراض مردم تهران و اقدام علما و آیت الله بهبهانی به ممانعت از اجرای حکم در سحرگاه یازدهم آبان ۱۳۴۲ در سن ۳۸ سالگی اعدام شد.
اعدام وی موجب تأثر شدید حوزه علمیه قم شد که برای اولین بار حوزه علمیه قم و دروس دینی برای غیر روحانی یکپارچه تعطیل شد و این در حالی بود که ساواک با پخش این مطلب که «حوزه به خاطر لوطیای عکس العمل نشان نخواهد داد»، سعی در تحقیر این شهید داشت.
با همه اختناقی که رژیم اعمال کرده بود، در سرتاسر کشور برای تجلیل از وی مجالس ختم برپا شد.
و در هفتم شهادت آنان جمعی از مبارزان سرشناس و متدین بازاری و روحانی با عنوان «هیئتهای مؤتلقه اسلامی» اعلامیهای صادر کردند.
حاج اسماعیل رضایی به هنگام اعدام از روحیهای قوی برخوردار بود چنانکه از عکاسان و خبرنگاران خواسته بود که دوربینشان را خوب تنظیم کنند و عکس زیبایی از وی بگیرند.
آنها به او میگویند حالا میخواهند تو را اعدام کنند و تو دیگر زنده نیستی که عکس خودت را ببینی.
او میخندد و به عکاسها میگوید شما نمیفهمید اگر این عکسها را خوب بگیرید در آخرت به ما نشان میدهند.
در وصیتنامهاش که شب اعدام تنظیم کرد، اسامی طلبکاران، بدهکاران و بدهی بابت قضای نماز و روزهاش را نوشته بود.
متن آن وصیت نامه در روزنامهها چاپ شد.
وصایای مالی او حدود یک میلیون تومان برآورد میشد که در آن زمان پول هنگفتی بود.
انتهای پیام/