خبرنگار ندای تفرش به سراغ نویسندهای توانا و شاعری پراحساس رفته است، شاعری که شاید در زندگیاش همانند سایرین نباشد و دارای معلولیت باشد اما ذهنی خلاق و نابغه دارد برای نوشتن؛ در ادامه گفتگوی خبرنگار ندای تفرش با این نویسنده و شاعر را میخوانید.
ذهنی زیبا و پر از اندیشههای ناب، افکاری به وسعت آسمان، شعرهایی از جنس خواستن و توانستن، برای بانویی که می نویسد و برای حرفهایی که جز خدایش شنودهای ندارد.
مریم محمودیان، جوان هنرمند و شاعر معلول تفرشی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی ندای تفرش از لحظات ناب نویسندگی اش، از حس خوبی که نوشتن به او میدهد گفت: نوشتن، احساس خوبی به من می دهد، گاهی که از همه جا و همه کس دلم می گیرد که نمیتوانم آنها را برای کسی تعریف کنم، جلویِ رایانه اَم مینشینم و به صفحهِ نمایش نگاه می کنم، در این هنگام فعالیت مغزم آغاز می شود و هر آنچه را که موجبِ خدشه دار شدنِ روح و روانم گشته جلوی چشمانم به حرکت در میآید.
محمودیان اظهار کرد: غمها و اندوهها آرام آرام از چشمانم بَر صفحه کلید می نشیند و من با لمس کردنِ دکمه هایِ خیس شدهِ صفحه کلید، احساساتم را به کلمات تبدیل تبدیل میکنم و کمی آرام می شوم.
وی افزود: آن زمان که در زندگی خوشحالم و ممکن است کسی زبانِ حالِ مرا درک نکند، باز هم این نوشتن است که لبخند را بَر چهره اَم مینشاند و در این لحظاتِ ناب خدایم را شکر می کنم.
از روزهایی تنهایی تا به اوج رسیدن
این هنرمند جوان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه استثناییِ بلال حبشی گذرانده و از آن دوران خاطراتی را تعریف و ادامه داد: مقطع ابتدایی را در مدرسه استثناییِ بلال حبشی گذراندم، معلمان آنجا دو سال به من مانند سایر کودکان کتاب مخصوصِ بچه هایِ استثنایی را تدریس کردند و از زمانی که متوجه هوش بسیار بالای من شدند اقدام به تدریسِ کتبِ کودکان عادی را نمودند و این امر موجب شادی و خوشحالی من شد.
محمودیان از علاقه اش به خواندن کتاب های شعر در دوران ابتدایی می گوید و اظهار می کند: در دوران ابتدایی علاقه زیادی به خواندن کتابهای شعر داشتم و برای معلمانم در روزِ معلم شعر می سرودم، مُعلمم از شعرهایم خوشش میآمد و پیشنهاد ادامه شعر سرودن را به من می داد، ولی من جِدی نمی گرفتم.
وی بیان کرد: از همان دوران ابتدایی علاقه زیادی به توصیف داشتم و هر آنچه را که می دیدم و در ذهنم بود، به راحتی توصیف میکردم. ذوق نوشتن در وجودم می جوشید و همیشه انشاءهایم بیست بود. میدانستم عاشقِ نوشتن هستم، اما فکر نویسنده شدن را نمیکردم.
هنرمند جوان به کمبود امکانات برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر اشاره و ادامه داد: در تفرش کمبود امکانات غوغا میکرد مثلا در مقاطع بالاتر از دبستان هیچ مدرسه ای در شهر نبود. به علت بهانه هایِ نابجایِ مدیرِ مدرسه در مقطع راهنمایی پذیرش نشدم، و ناچاراً بدون حضور معلم و تنهایی در خانه شروع به درس خواندن کردم، تنهایی درس خواندن عذابم میداد، اما مجبور بودم، زیرا یک معلولِ جسمی – حرکتی بودم.
وی افزود: ظاهر و نقص من باعث میشد کسی درک درستی از درونِ این جسم به ظاهر ناقص نداشته باشد که خداوند چه نعمت ها و انرژی هایی در آن کاشته است. هر سال با نمرات عالی قبول میشدم و هر سال بَر تجربیاتَم برای مبارزه کردن با مشکلاتم افزوده میگشت.
محمودیان از دوران دبیرستان و تغییرات در زندگی ایش برایمان گفت: خداوند فرشته نجاتش را در دوران دبیرستان برایم فرستاد تا من دیگر در تنهایی درس نخوانم، خانم حسینی فر فرشتهِ نجاتِ من بود، ایشان با آغوشی باز مرا پذیرفت و به همگان فهماند من هم مانند دیگر انسانها در جامعه حق و حقوقی دارم که باید حقوقم در جامعه رعایت شود.
هنرمند جوان از علاقه اش به درس گفت: علوم تجربی رشتهِ مورد علاقه اَم بود که در آن موفق هم بودم و به دروس ریاضی، زیست شناسی، فیزیک و…. علاقهِ ویژه ای داشتم. در کنکور شرکت کردم و در رشتهِ مدیریت صنعتی، از دانشگاهِ پیامِ نورِ تفرش موفق به کسب کارشناسی شدم.
آثار ارزشمند
وی افزود: چهار کتابِ شعر با عنوان های «بهترین بهانه»، «تَلاطُمِ عشق»، «در وَصفِ سینا»، «جاذِبهِ چِشم» و پنجمین کتابم که یک رمان ۵۰۰ صفحه ای با عنوانِ «درد عاشقم بود» را به چاپ رسانده ام؛ همچنین ۷۰ مقاله با موضوعات مختلف که بیشتر درمورد معلولین و مشکلاتشان است را نوشتهام.
بهانه هایی برای سُرودن
محمودیان بهترین بهانه برای نوشتن را لبخند پدر و مادر عنوان و ادامه داد: بهترین بهانه نوشتن، نشاندن لبخند روی چهرهِ پدر و مادرِ عزیزم است تا به داشتنِ چنین دخترِ معلولی افتخار نمایند.
سختی هایی که منتظر نگاه مسئولین است
محمودیان نیز همانند دیگر نویسندگان با مشکلات چاپ مواجه است و در ادامه افزود: هزینه چاپ کتاب بسیار بالا است و با توجه به مشکلاتِ جسمی و زحماتِ بسیاری که در نوشتن با رایانه میکشم؛ بهزیستی و یا ارگان های دیگر حمایت و استقبالی در این زمینه با ما ندارد.
هنرمند جوان بیان کرد: در واقع مسئولین با عقب کشیدن و شانه خالی کردن در این مورد، ما را نادیده میگیرند و باعث ایجاد یاس و پوچ نشان دادنِ کارِ ما میشوند، در حالی که هرگز اینگونه نخواهد بود و ما معلولین با کمترین امکانات، میتوانیم خالقِ زیباترین اثرِهای هنری باشیم.
وی تصریح کرد: باید شرایطی برای معلولین و هنرهایِشان فراهم شود تا دیده شوند و انگیزهِ بیشتری برای ادامه فعالیت در معلولین گردد.
محمودیان از دغدغه های خود و دوستانش بیان کرد: ما معلولین دغدغه هایِ بسیاری داریم که برای مَردُمِ عادی قابل درک نمیباشد. مهمترین مشکل شاغل شدن است که قول های مسئولین، عملی را به دنبال ندارد.
هنرمند جوان گفت: ما اکثراً در تنهایی به سر می بریم و هیچ امکانات رفاهی و تفریحی در سطح شهرستان برای امثال ما ایجاد نشده است و چه خوب بود بهزیستی مکانی را برای دورهم جمع کردنِ معلولینِ تفرشی یجاد میکرد.
وی به کم بودن مستمری ها اشاره و ابراز کرد: مستمریِ همه معلولین بسیار اندک است اما در مقابل هزینهِ درمان، داروها، کرایه هایِ بالایِ آژانس ها و سایر موارد بالا است.
محمودیان مهمترین دغدغه معلولین را عدم حمایت از خانواده ها عنوان و تصریح کرد: یکی از دغدغه های مهمِ معلولین، حمایت از خانواده های انها است. به خانواده های معلولین که سالها از فرزندشان نگهداری و مراقبت می کنند حقِ پرستاری داده شود، ولی پیگیری های نتیجه مطلوبی در پی نداشته است.
این هنرمند جوان خاطرنشان کرد: از ندای تفرش می خواهیم صدای ما را به گوشِ مسئولین برساند. از مسئولین درخواست می کنیم گاهی اوقات به دیدار معلولین بروند و پای صحبتهای انها بنشینند و به مشکلات آنان رسیدگی کنند.
انتهای پیام/