شهید حسن خاجی، فرزند اسماعیل در سال ۱۳۴۵ در خانوادهای مذهبی در روستای نقوسان تفرش چشم به جهان گشود. تحصیلاتش در حد خواندن و نوشتن بود و پس از آن به تهران رفته و به کارگری مشغول شد در ۱۸ سالگی از تهران به خدمت سربازی اعزام شد.
با همان لطافت هوای کوهستان، با همان صداقت و پاکی روستایی، با همان شجاعت و ایمان کوهستانی، خو گرفت و تربیت شد.
نوجوانی او هم زمان با طلوع فجر انقلاب اسلامی بود و در مدرسهی عشق، انقلاب و دشمنان انقلاب و سرزمین اسلامی را شناخت.
وقتی مرزهای ایران اسلامی را در زیر چکمههای ایادی استکبار دید، خون پاکش به جوش آمد؛ لباس رزم پوشید و عازم جهاد با دشمنان خدا شد.
این فرزند برومند اسلام ۲۵ ماه در جبههها، خرسند از رضایت پروردگار و امام عصرش (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، به رزم ایستاد و در سال ۱۳۶۶(۶۷) در منطقه عملیاتی قصرشیرین (باختران)، به درجه کمال انسانیت و مقام شهادت نائل آمد.
او در دوره ی جوانی دوستانش را به راه راست سفارش میکرد و احوال خویشان را می پرسید
در احترام به بزرگان، خصوصا پدر و مادر خویش زبانزد بود.
شهید گمنام!
تو یک گلزار را برای خویش انتخاب نکردی تا در بیکران دریای حقیقت سیر کنی؛ تو را گمنام نشاید نامیدن، گمنام ماییم که هستیم!
دستهای پرتوان و قدرتمند تو را که مسلسلت را بسوی دشمن نشانه رفت، میبوسم.
پاهای توانمندت را که در مرزهای اسلام گام بر میداشت و چشمان تو را که در سنگرها دیده باز میکردند و جایگاهت را در جبهه، که با عطر تو عجین است، میبوسم و براین بوسهها افتخار میکنم.
شهید خاجی در سال ۱۳۶۷ درمناطق عملیاتی باختران، از چشم زمینیان پنهان و همنشین عرشیان شد.
(او سرباز تیپ یکم از لشکر ۸۱ کرمانشاه بود که در تاریخ ۱۳۶۶/۱۲/۲۹، در منطقه عملیاتی قصرشیرین، از چشم زمینیان پنهان و همنشین عرشیان شد.)
شادی ارواح طیبهی شهدا و امام شهدا صلوات

انتهای پیام/