شهید پیمان جهان تیغ فرزند عیسی درسال ۱۳۴۹ درخانواده ای زحمت کش و از پدر و مادری تفرشی در تهران متولد شد.
به دلیل شرایط خاص خانوادگی، از سالهای اولیه ی زندگی، طعم تلخ محرومیت و مشکلات را چشید، اما مشکلات اقتصادی و محروم بودن از امکانات اولیه، مانع ادامه ی تحصیل او نشد و شهید با عشق و علاقه ی فراوان و تلاش و جدیتی وصف ناپذیر، به فراگیری علم و دانش مشغول شد.
دانش آموز دوره ی ابتدایی بود که انقلاب به ثمر نشست و شهید پس از ورود به دوره ی راهنمایی، احساس تکلیف کرد و با ثبت نام در بسیج محل، به فعالیتهای فرهنگی مشغول شد.
علیرغم اصرار فراوان وی، به دلیل خردسال بودنش، او را از رفتن به جبهه باز می داشتند؛ در اولین فرصتی که اجازه ی اعزام به او داده شد، به سوی آوردگاه غیرت و مردانگی شتافت تا مردانگی را به اثبات برساند.
تمام دوستان و همرزمان شهید پیمان، از صداقت دوستی و صفا و صمیمیت او می گویند و به همین دلیل عالم خاک را در خور خویش نیافت و در پنجمین روز از بهار سال ۱۳۶۷ در حلبچه با بالی از اشتیاق پر کشید و رفت تا در محفل افلاکیان و درجوار حضرت حق بیارامد.
پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه ی شهید :
گله و بغضی در گلویم هست، به راستی از هر کدام از ما بپرسند که رفیقی یا فامیلی داشته ای که شهید شده باشد، کمتر کسی را می بینم که بگوید نه.
با این وجود چرا اجازه بدهیم فرهنگ غرب و شرق در ما رخنه کند. به خدا قسم سر پل صراط می ایستیم و به اذن خدا از شما می پرسیم که چرا خون ما را پایمال کردید؟ تا دیر نشده به خود بیایید و به طرف اسلام اصیل پیش بروید.
یک جوان به نام بسیجی دنیا را می لرزاند. عالم اسلام اینک چشم به اینها دوخته است.
راه کدام است و کار چیست؟ این سوالات برای آن کسانی نامفهوم است که در گوشه ای کز کرده باشند و در این میان جوانانی وجود دارند که سینه سپر می کنند برای رسیدن به هدف.
تمام سعی تان این باشد از قله ی معنویتی که در حال صعود به آن هستید سقوط نکنید.