شهید شعبانعلی حیدری، فرزند قاسم، در تاریخ ۱۳۴۷/۰۳/۰۳، در خانوادهای مومن و زحمتکش، در روستای کهک تفرش، پا به عرصهی گوی خاکی نهاد؛
سختی کار و محرومیتهای مختلف از او جوانی رشید و برومند ساخت.
عشق به کار و کوشش و مناعت، چهرهاش را در میان خانواده و فامیل، مستثنی میکرد. مظلومیتش زبانزد بود. از دستانش هنر میبارید و خاک را به نظر کیمیا میکرد.
افسوس که هرگز زمینهی شکوفایی استعدادهایش فراهم نشد. هنوز هم بعضی از نقاشیهایش خانهی خویشان را زینت بخش است؛
تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و از نوجوانی به کار مشغول شد و کار و تلاش، او را فولاد آبدیده ساخت.
زمانیکه عدهای قلیل از مرفهان بیدرد، به هر دری میزدند که روزنهای برای فرار از جنگ پیدا کنند و با پول دنیا را بخرند و دین را بفروشند، عاشقانه وارد خدمت مقدس سربازی شد و برای دفاع از دین و ناموس و کشورش، سر از پای نشناخت و بعنوان سرباز تیپ سوم از لشکر ۱۶ قزوین چون شیر در بیشههای کردستان خروشید و سرانجام جهان مادی را کوچکتر از روح بلند خویش دید؛
گویا مژدهی دیدار را شنیده بود که در آخرین مسافرت، وعدهی دیدار را به قیامت حواله کرده بود وی سرانجام در تاریخ ۱۳۶۷/۰۳/۳۰ در ۲۰ سالگی، در قلاویزان – مهران، عروس زیبای شهادت را در آغوش کشید و فرشتگان را به ترنّم وا داشت که:
“سبحانک لا عِلم لَنا الّا ما علّمتنا”
و با افتخار سرود:
🍃مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
🍃حدیثم نکتهی هر محفلی بود.
گل وجود این شهید در گلزار شهدای روستای کهک تفرش، عطر افشانی میکند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.