شهید سید اسدالله ابرهدری، فرزند سید علیاصغر، در تاریخ ۱۳۴۳/۰۶/۰۳، در روستای ابرهدر، گام در این دنیای فانی نهاد.

بقای در این دار فانی را با کسب معرفت الهی و رساندن خویش به قلههای معنویت، ارزش داد و خاک را با عرش پیوند زد و به همگان گفت میشود، در دار فانی دنیا، به بقا بودن فکر کرد و رسید تا نام و یادت در این کره خاکی که محکوم به فناست، درخشان و روشن باشد.
روستای ابرهدر بر خود میبالد که چنین فرزندی را در دامان خود پرورده است.
دوران با صفای کودکی سید اسدالله در آن محیط سرشار از صداقت سپری شد و به سنی رسید که میبایست به مدرسه برود؛ دوران ابتدایی را در زادگاهش و مقطع راهنمایی را در تفرش گذراند و میرفت تا جوانی بالغ و کامل شود. در سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد.
سالهای خون و حماسه، آگاهی و ایمانش را افزود.
او نیز به سیل جوانان پرشور پیوست و فریاد حق طلبی سر داد و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه عزیمت کرد تا دِین خود را نسبت به انقلاب و رهبر ادا کند.
آخرین باری که به مرخصی آمده بود، هفت روز در روستا ماند و اکثر اهالی به دیدنش آمدند. گویا بر آنان الهام شده بود که دیگر در این دنیا سید اسدالله را نخواهند دید.
بعنوان پاسدار وظیفه از سوی سپاه به پادگان آموزشی و سپس مناطق جنگی اعزام شد و کربلای شلمچه در عملیات کربلای ۵، شاهد حماسه آفرینیها و رشادتهای او بود، تا اینکه در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۰۵، در همان منطقه، دعوت حق را لبیک گفت و داماد حجله شهادت شد و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

